سبد خرید

درباره نویسنده

درباره نویسنده

درباره نویسنده سرزمین عروسک

 

 

علاقه ی من به عروسک به دوران کودکی برنمیگرده بلکه مال سه سال اخیره که اول با درست کردن عروسک و علاقه ای که به هنر داشتم بوجود اومد…

کم کم عاشق عروسکهایی شدم که درست میکردم.وقتی عروسکی رو تموم می کردم با نگاه کردن به اون کلی انرژی می گرفتم.

کم کم فهمیدم خلاء که درونم حس میکردم و میتونم با چی پر کنم…روح من با درست کردن اولین عروسک به پرواز در اومد.

همیشه جای خالی هنر رو توی زندگیم حس میکردم…

فکر میکنم نداشتن علاقه ی من به عروسک و بازیهای دخترونه در کودکی داشتن تنها برادرم و کپی از خلق و خوی ایشون بود که دوران کودکی و نوجوانی من مثل یک پسر گذشت.

پشیمون نیستم چون بهترین دوران کودکی و نوجوانی رو گذروندم.

عروسکی که با دستای خود آدم ساخته میشه جون داره وقتی به چشماش نگاه می کنی انگار داره باهات حرف میزنه.

مثل عضوی از خانواده خودم میدونمشون.وقتی با عشق و علاقه کوک میزنم دارم یه تیکه از روح خودمو به عروسکا کوک میزنم

که همین باعث میشه که در اخر عروسک من قشنگترین عروسک دنیا باشه…

بعضی وقتا شاید برای ساختن عروسک روزها وقت بزارم و متوجه گذر زمان نشم.

عشق و علاقه به یک کار ، همیشه باعث میشه از ثانیه به ثانیه ی انجام دادنش لذت ببری و وقتی نتیجه کارو می بینی کلی ذوق میکنی

و دوست داری به همه دنیا نشونش بدی که ببینید اینو من ساختم.

با عشق و علاقه ام ساختم…و وقتی اولین تایید و میشنوی که چقدر خوشگل شده انگیزه ات صدها برابر میشه برای ساختن بعدی و بعدی…

همه ی اینا باعث شد که من وارد کار عروسک سازی بشم…البته من اینو کار نمیدونم اینو عشق به ساختن…عشق به خلق کردن میدونم…جون دادن به پارچه های بی جون میدونم…پس من یک هنرمندم…

header

Views: 167