سبد خرید

سفرهای تابستانی | قصه های کودکانه

سفرهای تابستانی | قصه های کودکانه

5,0 rating based on 1,234 ratings
بنر تبلیغاتی

سفرهای تابستانی

سفرهای تابستانی | قصه های کودکانه

فصل امتحانات بود و بچه ها مشغول درس خواندن، پدر خانواده همیشه بچه ها را بعد از امتحانات به تعطیلات تابستانی می برد و  شهرهای مختلف را به آن ها نشان می داد تا با زیبایی های کشورشان بیشتر آشنا شوند، آقا رشید پدر نمونه ای بود که هر سال تابستان به مسافرت می رفت. امسال هم تصمیم گرفتند تا به مسافرت بروند که بچه ها یک در خواستی از پدرشان داشتند…با این داستان زیبا همراه ما باشید.

سفرهای تابستانی آقا رشید به همراه خانواده اش

آقا رشید کارمند بود، او تمام سال را تلاش می کرد، آقا رشید یک دختر و یک پسر به نام های سما و سامان داشت. سما دو سال از سامان بزرگ تر بود و امتحانات آخر سالش شروع شده بود، سامان هم مهد کودکی بود.

سما با دقت امتحانات تابستان خود را یکی یکی پشت سر می گذاشت، پدرش قول داده بود که بعد از امتحانات و تعطیل شدن مدارس آن ها را به سفر ببرد. قرار بود امسال چند شهر ایران را بگردند و از زیبایی های این کشور بزرگ لذت ببرند. 28 خرداد آخرین امتحان سما بود، او بسیار خوشحال بود که تمام درس هایش را با نمرات عالی قبول شده و پدر و مادرش هم به او افتخار می کردند.

بیشتر بخوانید: امتحان کلاس اولی ها

آقا رشید هم تعطیلات تابستانی اش شروع شد، آن ها شروع کردند به برنامه ریزی، اینکه اول کجا بروند و از چه شهری سفر خود را آغاز کنند، چه وسایلی بردارند و اصلا همسفر داشته باشند یا خیر!

چون سما اصرار داشت که فرناز و فرهاد که دختر خاله و پسر خاله های هم سن و سال خودشان بودند هم با آن ها بیایند. پدر سما قبول کرد و هماهنگی های لازم را انجام داد. قرار شد فردا صبح عازم سفر شوند، پس سما و مادرش وسایل مورد نیازشان را جمع کردند و شب بخیر گفتند تا زودتر بخواند و صبح سر حال باشند.

سفرهای تابستانی | قصه های کودکانه

بیشتر بخوانید: توریست

خوشحالی بچه ها

سما از شدت خوشحالی خوابش نمی برد، اتاق سامان درست کنار اتاق سما بود، ناگهان سما دید در اتاقش باز شد، سامان از لای در گفت: آبجی؟ تو هم خوابت نمی برد؟ سما گفت: نه سامان، دلم می خواهد سریع فردا شود تا به مسافرت برویم.

سامان گفت بیا کمی کتاب داستان برام بخوان شاید خوابمان بگیرد. سما یک کتاب داستان را انتخاب کرد و برای سامان خواند، دیگر متوجه چیزی نشد، وقتی چشم هایش را باز کرد دید که سامان کنار خواهرش خوابیده، صبح شده بود و چنان با ذوق از رختخوابش بلند شد که پای سامان را هم لگد کرد و او را هم بیدار کرد.

به آشپزخانه رفت و دید مادر در حال آماده کردن صبحانه است، دست و رویش را شست و به مادرش کمک کرد. آن ها یک ساعت بعد وسایل را در ماشین گذاشتند و به دنبال همسفرهای خود رفتند. بدین ترتیب سفر تابستانی آقا رشید آغاز شد.

راستی! نظرات خود را زیر همین پست یا در صفحه اینستاگرام  با ما درمیان بگذارید

فواید خواندن قصه برای کودکان

خواندن داستان در شب برای کودکان باعث افزایش سطح هوشی کودک، افزایش عشق بین خانواده، بالا رفتن قدرت تخیل و تصور کودکان، بهبود در ادای کلمات و تقویت در گفتار آن ها، شنیدن صدای دلنشین مادر یا پدر قبل از خواب و تاثیر آرامش بعد از آن و ترغیب و ترویج کتاب خوانی برای کودکان باعث می شود که آن ها به کتاب و کتاب خواندن علاقه مند شوند.تیم ما درتلاش است تا سرگرمی ها و بازی هایی که بتواند در پیشرفت و ارتقا سطح هوشی کودکان شما کمک کند را به شما معرفی کنیم.

به همین دلیل ما در سرزمین عروسک مجموعه ای از قصه ها را برای سرگرمی کودکان گرد آوری کرده ایم تا به راحتی در دسترس شما عزیزان قرار بگیرد و با خواندن این قصه ها لحظات شادی را با کودکان خود بگذرانید

برای خواندن قصه ها کلیک کنید

از فروشگاه ما هم دیدن کنید

سرزمین عروسک

عروسک نمدی

Views: 2974

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *