آتنا دختر بسیار فهمیده ای بود مادر و پدر شاغل | قصه های کودکانه پدر و مادر آتنا کارمند بودند و از صبح زود خانه را ترک می کردند و…

کودکان کتابخوان *** ما کودکانیم شیرین زبانیم تنها و باهم کتاب می خوانیم ما در دبستان شادیم و خندان چون گل که دارد جا در گلستان گفتار ما خوب هر…

کلاس اولی ها چرا به مدرسه می رویم؟ | قصه های کودکانه تابستان کم کم داشت جایش را به پاییز می داد، زمانی که بچه ها خودشان را آماده می…

صبح است و کودک *** من دوست دارم مثل باران هر جای این دنیا ببارم با شُرشُر هر دانه باران هر جا گُل و گندم بکارم من دوست دارم شُرشُر…

ورزش و تاثیرات آن بر روی کودکان میزان مناسب ورزش برای کودکان در سنین مختلف تاثیرات مثبتی را به همراه دارد، منظور از مناسب یعنی نه خیلی زیاد و نه…

دوستان صمیمی برف بازی | قصه های کودکانه وحید و هاشم از دوستان صمیمی همدیگر بودند، در یک محله زندگی می کردند و در یک مدرسه درس می خوانند. آن…

عروسک انگشتی آدم برفی عروسک های انگشتی برای اجرای نمایش های خانگی و همچنین بازی در مهد کودک ها به صورت گروهی و ایفای نقش توسط بچه ها بسیار مناسب…

بنفشه و شاپرک *** بنفشه ای دیدم، که توی صحرا بود چه خوب می خندید، چقدر زیبا بود! به سوی او رفتم، بنفشه را چیدم بنفشه غمگین شد، و من…

راهنمای بازی کلوچیا بازی بسیار هیجان انگیز که در آن دسر های خوشمزه و شیرین وجود دارد، این بازی 2 تا 5 نفره است و می تواند اوقات بسیار شادی را…

علی و مادرش برای خرید به بازار می روند علی کوچولو | قصه های کودکانه یک روز از روزهای تابستان که هوا بسیار گرم بود علی کوچولو همراه مادرش برای…