مامان جونم، دوست دارم | شعرهای کودکانه
مامان جونم، دوست دارم مامان جونم، دوست دارم الو مامان دوستِ دارم می خوام برات گل بیارم کاشکی میشد که زیر پات لاله و سنبل بکارم الو الو مامان جونم…
مامان جونم، دوست دارم مامان جونم، دوست دارم الو مامان دوستِ دارم می خوام برات گل بیارم کاشکی میشد که زیر پات لاله و سنبل بکارم الو الو مامان جونم…
چوپان شیطون چوپان دروغگو | قصه های کودکانه روزی روزگاري پسرك چوپاني در روستایی زندگي مي كرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم روستا را به تپه هاي سبز و…
چراغ راهنما چراغ راهنما | شعرهای کودکانه زرد است و قرمز و سبز مثل گلی قشنگ است در هر چهار راهی کارش همین سه رنگ است *** با رنگ می…
دزد دریایی بداخلاق دزد دریایی بد اخلاق | قصه های کودکانه سیاه چشم دزد دریایی بود که در یک کشتی دزدهای دریایی زندگی میکرد. یک پرچم به نام جولی باجر…
قصه فابیو فوتبالیست وقتی فابیو فوتبالیست داشت به ورزشگاه شهر می رفت، با خودش گفت: برویم یک مسابقه بدهیم! برویم دست و پنجه ای نرم کنیم! فابیو خیلی هیجان زده…
دَویدمُ و دَویدم دَویدمُ و دَویدم دویدمو دویدم سر کوهی رسیدم دو تا خاتونو دیدم یکیش به من آب داد یکیش به من نون داد نونو خودم خوردم آبو دادم…
قلی دل مهربونی داشت و همیشه سعی می کرد به همه کمک کند، یک روز که زودتر از بقیه ی بچه ها برای بازی کردن به کوچه اومده بود چشمش…
آسمان هم خندید | شعرهای کودکانه آسمان هم خندید پدرم گفت: برو، گفتم: چشم مادرم گفت: بیا، گفتم: چشم هر چه گفتند به من، با لبخند گوش کردم همه را،…
زنبور عسل *** هنگام سحر، زنبور عسل گُل را از شادی، می کند بغل با مهربانی، دانه شبنم بیدار می کند، گل ها را کم کم شیره ی گُل در،…
زنگوله پا *** زنگوله پا، کنار جو راه می ره زیر درخت های هلو راه می ره جست می زند روی دو پا می زنه زیر شاخه ها از رو…