آسیب رساندن به درختان | قصه های کودکانه
کوچه نیلوفر
آسیب رساندن به درختان | قصه های کودکانه
سپهر از بچه های کوچه ی نیلوفر 1 بود، او دوستان زیادی داشت که هر روز بعد از مدرسه و انجام تکالیفشان به کوچه می آمدند تا بازی کنند. در کوچه ی نیلوفر 1 درختان زیادی وجود داشت که عمر آن ها به چندین سال می رسید و درختان تنومندی بودند و زیبایی کوچه را چندین برابر کرده بودند. کوچه بعداز ظهرها وقتی آفتاب می رفت بسیار خنک و با صفا می شد.
نسیمی شاخه های درختان را تکان می داد و گویی همه ی اهالی ساکن خانه های آن کوچه را صدا می کرد که به بیرون بیایید و از این هوای پاک لذت ببرید.
مردم اهل کوچه به این درختان بسیار توجه و رسیدگی می کردند، آن ها این درختان را سرمایه ی کوچه ی خود می دانستند. یک روز که سپهر به همراه دوستانش در کوچه فوتبال بازی می کردند چشمش به یک صحنه ی بد افتاد، کمی جلوتر رفت تا مطمئن شود درست دیده و بعد به دوستانش بگوید. جلوتر که رفت دید تنه ی درختان کنده شده و یادگاری هایی روی آن نوشته شده، با صدای بلند دوستانش را صدا زد و گفت: بچه ها بیایید ببینید چه اتفاقی افتاده، وقتی بجه ها درختان را دیدند بسیار ناراحت شدند، آن ها تصمیم گرفتند که کسی که به درختان آسیب زده را پیدا کنند.
بچه ها این موضوع را به خانواده هایشان اطلاع دادند و از آن ها کمک خواستند، اهالی کوچه همه با هم برای حل این مشکل یک دل و یک صدا شدند.
بیشتر بخوانید: قورباغه و گاو نر
پسرک تنها
بعد از گذشت چندین روز و نگهبانی های مداوم از کوچه، پدر سپهر سر ظهر که همه در حال استراحت کردن بودند و کسی در کوچه نبود، در پشت بام نشسته بود و از درختان مواظبت می کرد، چشمش به یک پسر بچه ای افتاد که با چاقویی به سمت کوچه ی نیلوفر 1 نزدیک می شد. او صبر کرد تا ببیند پسر بچه چه کاری را انجام می دهد و بعد به سراغ او برود.
پشیمانی
آسیب رساندن به درختان | قصه های کودکانه
پسرک نزدیک درخت تنومندی شد و شروع کرد به کندن درخت که در همین لحظه پدر سپهر دست او را از پشت گرفت و گفت:
ای پسرک بی ادب، این چه کاری است که می کنی؟ مگر پدر و مادر تو به تو یاد نداده اند که درختان هم جان دارند و از این کار تو رنج می برند؟ اصلا علت کار تو چیست؟ پسرک که از ترس صدایش در نمی آمد و اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت:
در کوچه ما نه درختی وجود دارد که مردم بعدازظهرها به بیرون بیایند و نه بچه ای که من با آن ها بازی کنم، از دور کوچه ی شما را می دیدم که چقدر با هم صمیمی و دوست هستید و بچه ها بعداز ظهرها با هم بازی می کنند، برای همین دست به این کار زدم.
راهنمایی بزرگ ترها
پدر سپهر او را آرام کرد و دستی بر روی سر او کشید و گفت:
می توانی برای بازی کردن به این کوچه بیایی و دوستان زیادی پیدا کنی، آسیب زدن به درختان دردی از تو دوا نمی کند. پسرک با خوشحالی گفت: یعنی اجازه می دهید و من را می بخشید؟ پدر سپهر گفت: بله اما به شرظی که دیگر به درختان آسیب نرسانی، من تو را با پسرم سپهر آشنا می کنم. پسرک با خوشحالی رفت تا بعدازظهر بیاید و با دوستان جدیدش فوتبال بازی کند، پدر سپهر هم قول داد که این موضوع بین خودشان بماند.
فواید خواندن قصه برای کودکان
خواندن داستان در شب برای کودکان باعث افزایش سطح هوشی کودک، افزایش عشق بین خانواده، بالا رفتن قدرت تخیل و تصور کودکان، بهبود در ادای کلمات و تقویت در گفتار آن ها، شنیدن صدای دلنشین مادر یا پدر قبل از خواب و تاثیر آرامش بعد از آن و ترغیب و ترویج کتاب خوانی برای کودکان باعث می شود که آن ها به کتاب و کتاب خواندن علاقه مند شوند.تیم ما درتلاش است تا سرگرمی ها و بازی هایی که بتواند در پیشرفت و ارتقا سطح هوشی کودکان شما کمک کند را به شما معرفی کنیم.
به همین دلیل ما در سرزمین عروسک مجموعه ای از قصه ها را برای سرگرمی کودکان گرد آوری کرده ایم تا به راحتی در دسترس شما عزیزان قرار بگیرد و با خواندن این قصه ها لحظات شادی را با کودکان خود بگذرانید
از فروشگاه ما هم دیدن کنید
سرزمین عروسک
Views: 718
